الگویی برای تجارت پایدار
از اصطلاح "پایدار" در یک محیط تجاری استفاده کنید و از پیدا کردن برخی از نورد های چشم شگفت زده نشوید. مفهوم پایداری کسب و کار برای چند مورد از تصاویر "طرفداران خاکی در آغوش درخت" ، همانطور که یکی از برچسب های سپر اعلام می کند. با این حال ، در دراز مدت ، پایداری-نه رشد به خاطر رشد-الگوی مناسبی برای موفقیت شرکت های بلند مدت و ذینفعان است.
وقتی شرکت ها به خاطر رشد
هر آنچه که معمولاً در شرکت هایی با ایده عالی و پایه و اساس قوی مشاهده می کنید ، مرحله اولیه گسترش سریع است. سرمایه گذاران از دیوانگی تغذیه می شوند و به پذیرش دستاوردهای بزرگ عادت می کنند. رشد با گذشت زمان ادامه می یابد ، اما در نهایت به دلایل طبیعی از بین می رود. مشکل این است که کوسه ها هنوز گرسنه هستند.
و تپش شروع می شود. نوعی ضرب و شتم که برای آن بسیاری از مدیران شرکت کاملاً آماده نیستند. فشار سهامداران - و حتی در هیئت نظارت - توسعه می یابد ، و مدیران شروع به جستجوی راه هایی برای بازگرداندن روزهای خوب قدیمی و سودهای بزرگ می کنند. آنها ایده هایی را جستجو می کنند که به نظر می رسد خوب است ، نه اینکه با اصول بنیانگذار آنها و آنچه که به طور مداوم انجام می دهند مطابقت داشته باشند.
مشکل واقعی از زمانی شروع می شود که یک شرکت با اصول و شایستگی های خاص خود آزادی می گیرد. برای توجیه رفتن به دنبال یک طاقچه بازار سودآور ، به راحتی می توان صلاحیت ها و اصول را تعمیم داد تا اینکه آنها چنان فازی شوند که هر فرصتی قابل دستیابی باشد.
به عنوان نمونه ، مشاغل مهندسی می توانند در دام فکر کنند که می توانند هر مشکلی را حل کنند - حتی یک نفر در خارج از منطقه اصلی آنها - از آنجا که آنها همیشه آنچه را که همیشه انجام می دهند ، تعریف می کنند. با عرض پوزش ، مردم ، اما جهان اینگونه نیست. چنین اشتباهی بسیاری از شرکت های فناوری را خراب کرده است.
هنگامی که یک شرکت در مورد اصول و شایستگی های خود فازی شود ، اتفاقات بد رخ می دهد. مشاغل غالباً به دلیل ناامیدی در دیدار با سرمایه گذاران ، از کار خود خارج می شوند و باعث می شود که آنها به بازارهایی بپردازند که برای آنها کاملاً ناموفق هستند.
تعاریف پایداری
یک تجارت پایدار جایی است که رهبران سازمانی بر ارائه ارزش بلند مدت به همه ذینفعان تمرکز می کنند. از دیدگاه ذینفعان ، پایداری به معنای چیزهای مختلف است:
کارگران: من می توانم به کار در شرکتی که برنامه ای برای آینده شما دارد ، کار کنم. من نه تنها در آن برنامه موجود هستم ، بلکه بخشی از روش تهیه و اجرای هستم. من سرمایه انسانی نیستم ، من یک شریک تجاری هستم.
مشتریان: این شرکت برای مدتی خواهد بود. من می توانم اعتماد داشته باشم که آنها برای طولانی مدت در کنار خدمات و محصولات خود بایستند. من می توانم بر این اساس برنامه های خودم را ایجاد کنم.
سرمایه گذاران: این تجارت بازده قابل اعتماد بلند مدت دلار سرمایه گذاری من را به من می دهد. من به بیش از یک ضربه سریع علاقه مندم - می خواهم سالهای زیادی را برای ساخت نمونه کارها خود بسازم.
جامعه: این شرکت یک مباشر است. این کار را انجام می دهد که جامعه ما درست است و با علاقه ما در ذهن ما عمل می کند. این منجر به پایداری بلند مدت ما نیز خواهد شد.
اهمیت ماندن در دوره
اصلی ترین کاری که بنیانگذاران مشاغل قادر به انجام آن هستند این است که مدتی زود طول می کشد تا اصول آنها را توصیف کند و شرکت آنها به طور مداوم به خوبی انجام می دهد. تمرکز روی اصول و شایستگی ها قطب نما را ایجاد می کند که همیشه برای پایداری تجارت به سمت شمال واقعی نشان می دهد.
ما اندازه گیری صفر را می نامیم و می بینیم که روزانه در شرکتهای موفق فعالیت می کند.
برخلاف جستجوی سودهای بزرگ ، رهبران شرکتهای پایدار دردهای بزرگی را برای تمرین اصول بنیانگذاری خود انجام می دهند و اطمینان می دهند که همه ذینفعان از آنچه شرکت به طور مداوم انجام می دهد آگاه هستند. آنها در ایجاد روابط ذینفعان بلند مدت تمرکز دارند. هنگامی که اولین رشد رشد ، این شرکت سرمایه گذاران را تخفیف نمی دهد-با همکاری با ذینفعان همکاری می کند تا به بهترین جهان های ممکن برای همه افراد درگیر منجر شود.
بدیهی است که قبل از اینکه همه شرکت ها به سمت پایداری کار کنند ، تغییر در برخی از شیوه های سرمایه گذاری باید رخ دهد. مقاومت در برابر سودهای بزرگ آسان نیست. با این حال ، با جستجوی طولانی مدت ، می توانیم یک اکوسیستم تجاری ایجاد کنیم که به بهترین منافع همه ذینفعان باشد. و شاید این بهترین خوب برای هر یک از ما باشد.